کردهای سوریه و دو راهی سرنوشت
حسام دست پیش
28 بهمن ماه 1390

 

کردهای سوریه شاید تنها بخشی از کردها هستند که مبارزات آنها همواره دنباله رو پرسش کرد در کشورهای عراق و ترکیه است. با نگاهی گذرا به تاریخ مبارزات کردها در سوریه متوجه خواهیم شد که خیزش و رشد ناسیونالیسم کرد در کردهای سوریه تابع موقعیت کردهای عراق و ترکیه بوده است.

 
نمونه بارز این تاثیر را می توان در ظهور و عملکرد احزاب کرد سوریه و همچنین سفر رئیس شواری انتقالی سوریه به کردستان عراق و دیدار او با رئیس حکومت اقلیم کردستان، مسعود بارزانی، جستجو کرد.(هر چند خبر این سفر به طور رسمی اعلام نشد.)
 
خیزش ناسیونالیسم کرد در سوریه به سالهای ١٩٢٣ تا ١٩٤٦ بر می گردد، که سوریه زیر قیمومیت فرانسه بود. فرانسوی ها همراه با "بلوک ملی اعراب" در صدد تکشکیل کشور مستقل سوریه بودند. آن ها از نفوذ خود جهت تضمین حقوق اقلیت ها استفاده کردند، اما درآن زمان هیچ حقوقی برای کردها در نظر گرفته نشد. کردها که از تلاش های خود در راستای خودمختاری سودی نبرده بودند فعالیت خود را متوجه جنبش خویبون یا "استقلال کردستان ترکیه" کردند. قبل از اینکه خویبون وارد عرصه مبارزه با ترکیه شود، قیام شیخ سعید پیران به سال١٩٢٥ در کردستان ترکیه شکست خورده و بسیاری از مبارزان کرد به سوریه کوچ کرده بودند. این کوچ تاثیرات بسیار عمیقی بر جامعه کردهای سوریه گذاشت به گونه ای که روشنفکران و شاعران ملی گرایی همچون "قهدری جان" و "جگر خوین" تمام تلاش های خود را معطوف به آگاهی بخشی هویتی ملی کردها کردند.
 
با استقلال کامل سوریه در سال ١٩٤٦ فعالیت فعالان خویبون یا جنبش استقلال ممنوع اعلام شد و از این پس کردها ناچار شدند که در چارچوب حزب کمونیست سوریه وارد عمل شوند. اما کمونیستها وجود هویتی به نام کرد را انکار کردند و رویای کردها به یکباره فروپاشید.

می توان گفت که زمینه های خیزش ناسیونالیزم کرد را باید در این سال ها جستجو کرد، اما ظهور واقعی کردها به عنوان هویتی رشد یافته به زمانی بر می گردد که آنها حول حزب دمکرات کرد در سوریه جمع شدند.
در روند رشد ناسیونالیزم کرد در سوریه دو مقطع از لحاط تحت تاثیر قرار گرفتن مبارزات کردها در ترکیه و عراق بسیار مهم است. مرحله اول به زمان تاسیس حزب دمکرات کرد سوریه (پ.د.ک.س) در سال ١٩٥٧ بر می گردد. این مرحله همزمان است با دوره ای که کردهای عراق به رهبری ملامصطفی بارزانی در جنگ و صلح با دولت مرکزی بودند . مرحله دوم به زمانی برمی گردد که حزب کارگران کردستان(پ.ک.ک)، سوریه را به عنوان هم پیمان استراتژیک خود در برخورد با ترکیه انتخاب کرد و این کشور به مکانی امن برای یارگیری و نفوذ در میان کردهای سوریه تبدیل شد، به گونه ای که فرمانده حال حاضر نیروهای مسلح پ.ک.ک فردی است به نام باهوز که اصالتا اهل کردستان سوریه است. خروج اوجالان از سوریه و تنزل روابط پ.ک.ک با این کشور تنها نتیجه ای که به بار آورد پیدایش حزب اتحاد دمکراتیک کرد در سوریه(پ.ی.د) بود.
 
آنچه در این نوشته بیشتر مورد توجه قرار گرفته آینده کردهای سوریه در کش و قوس بین اقلیم کردستان عراق و حزب وابسته به پ.ک.ک در دوران پس از سقوط رژیم بشار اسد است.
 
کردستان عراق و کردهای سوریه
 
حزب دمکرات کرد سوریه، حزبی با اندیشه های مارکسیستی_ناسیونالیستی بود که از وجه ناسیونالیستی تحت تاثیر جنبش خویبون و از وجه مارکسیستی تحت تاثیر نزدیکی کردها و حزب کمونیست سوریه بود.
نخستین مانعی که این حزب نوپای کرد با آن روبرو بود، تضادی بود که در رابطه با کرد بودن یا کردستانی بودن برای این حزب پیش آمد. جلال طالبانی در آن زمان پیشنهاد کرد که اسم حزب از حزب دمکرات کرد سوریه به حزب دمکرات کردستان سوریه تبدیل شود. پیشنهادی که سرآغازی بود برای تقسیم حزب، بین طرفدارن تغییر اسم حزب و مخالفان آن. کشمکش میان نورالدین زازا که در آن هنگام رهبری حزب را بر عهده داشت و عثمان صبری در این دوران آغاز شد. همین اختلافات داخلی کردها باعث شد که در سال ١٩٦٠ دولت سوریه تمام فعالان کرد را شناسایی و اغلب آنها را زندانی کند.
 
با سرکوب کردها عده ای از آنها راهی کردستان عراق شدند. روند اختلافات درونی کردها تا سال ١٩٧٠ ادامه یافت، تا اینکه ملامصطفی بارزانی کردهای سوریه را به کردستان عراق دعوت کرد و از آن ها خواست که اختلافات درونی را کنار گذاشته و در جبهه ای واحد به مبارزه ادامه دهند. اما روند تغییرات کردستان عراق با شکست جنبش کردهای عراق در سال ١٩٧٥ تاثیر قابل ملاحظه ای بر کردهای سوریه گذاشت. با مرگ بارزانی پدر، فصای سیاسی کردستان عراق تغییر کرد و از این پس حزبی دیگر هم وارد بازی سیاست کردستان عراق شد به نام "اتحادیه میهنی کردستان به رهبری جلال طالبانی".
 
طالبانی از همان روزهای اعلام این حزب نوپا، سوریه را به عنوان هم پیمان استرتژیک خود برگزید. کشکمش حزب دمکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی مزید بر علت شد تا کردهای سوریه هم به طور نسبی میان جبهه بارزانی و طالبانی تقسیم شوند. به طوری که در حال حاضر جدا از احزابی که هیچگاه جلای وطن نکردند و در داخل سوریه به فعالیت سیاسی خود ادامه دادند، بقیه احزاب به نوعی دنباله رو دوستان خود در کردستان عراق باشند.
 
در هفته های اخیر مسعود بارزانی از کردهای سوریه خواست که در اربیل، پایتخت حکومت اقلیم کردستان گردهم آیند تا اختلافات خود را کنار گذاشته و در جبهه ای واحد برای احقاق حقوق خود گام بردارند. حرکت بارزانی پسر یادآور حرکتی بود که بارزانی پدر در سال ١٩٧٠ جهت ایجاد همبستگی میان کردهای سوریه انجام داد.
 
کنفرانس مذکور با حضور نزدیک به دوازده حزب کرد سوری برگزار شد. در این کنفرانس به غیر از مسعود بارزانی، ریاست اقلیم کردستان که دبیر کلی حزب دمکرات را نیز بر عهده دارد، دکتر برهم احمد صالح، نخست وزیر حکومت اقلیم و معاون جلال طالبانی، دبیر کل اتحادیه میهنی کردستان نیز شرکت داشت. حضور این دو مقام بلندپایه اقلیم کردستان عراق حامل این پیام بود که آن ها حول پشتیبانی از کردهای سوریه به توافق رسیده اند. نتیجه این کنفرانس توافق بر سر حق تعیین سرنوشت برای کردهای سوریه همزمان با تلاش آنان برای سقوط دولت بشار اسد بود.(هر چند به طور مشخص معلوم نیست که منظور آنها از حق تعین سرنوشت، استقلال، فدرالیسم یا خودمختاری است.)
 
از روزهای اول کنفرانس سه روزه، موج انتقادات از حکومت اقلیم کردستان شروع شد که چرا حزب اتحادیه دمکراتیک کرد سوریه، وابسته به پ.ک.ک را به این کنفرانس دعوت نکرده است. این در حالی بود که حکومت اقلیم کردستان به ویژه دیوان ریاست اقلیم، این ادعا را رد کرد و در پاسخ، حزب اتحادیه دمکراتیک را متهم کرد که دعوت برای شرکت در این کنفرانس را رد کرده است.
 
از جمله سوالاتی که می تواند در رابطه با این کنفرانس مطرح باشد این است که در حالیکه دولت ترکیه به هرگونه حرکت کردها حساسیت دارد چگونه در قبال برگزاری این کنفرانس در اربیل از خود انعطاف نشان داد؟ همچنین با توجه به حضور رئیس شورای انتقالی سوریه در این نشست، چه مکانیزمی برای رسیدن به توافق بین کردهای سوریه و شورای موقت سوریه پیش بینی شده است؟ آیا پ.ک.ک آماده است که به طور عملی گامی در جهت سقوط دولت بشار اسد بردارد و در این راه چگونه فعالیت های حزب وابسته به خود را با دیگر گروه های کرد هماهنگ می کند؟
 
کردهای ترکیه و کردستان سوریه
 
همانطور که قبلا اشاره شد خیزش ناسیونالیزم کرد در کردستان سوریه از همان ابتدا وامدار فعالین کردی است که بعد از شکست قیام کردهای ترکیه در سال١٩٢٥ راهی سوریه شدند و همان راهی را رفتند که رهبر پ.ک.ک، عبدالله اوجلان نزدیک به شش دهه بعد در دهه ١٩٨٠ رفت.
 
سوریه به خاطر کشمکش ارضی با ترکیه و نزدیکی این کشوربه بلوک شرق و ترکیه به بلوک غرب در دوران جنگ سرد، همیشه مامنی امن برای مخالفان کرد ترکیه بوده است.
 
با خروح عبدالله اوجالان از ترکیه و سکونت او در"دره بقاع" فصلی جدید در تاریخ کردهای سوریه آغاز شد، فصلی که تقریبا نزدیک به دو دهه کردستان سوریه را به مکانی ناب برای پ.ک.ک از جهت یارگیری، پشتیبانی مالی و لجستیکی تبدیل کرد. از همان ابتدا پ.ک.ک از پتانسیل موجود در کردستان سوریه استفاده کرد تا از جوانان کرد سوری برای مبارزه با دولت ترکیه استفاده کند. مصالحه پ.ک.ک با دولت سوریه تا آنجا پیش رفت که اوجالان منکر کردهای سوریه شد و آنها را مهاجران خطاب کرد. این در حالی بود که بر اساس قانون ١٩٦٢ سوریه، کردها به سه دسته تقسیم شده بودند: کردهای سوری، کردهای خارجی و کردهای بی نام و نشان.
 
وقتی اوجالان در سال ١٩٩٩ در نتیجه تهدید سوریه از سوی ترکیه ناچار به ترک این کشور شد، جایگاه کردها در این کشوردر حاشیه این تحولات سیاسی و سیاست انکار کردها بیش از پیش متزلزل شد. با خروج اوجالان از سوریه و نزدیکی سوریه و ترکیه در سال های به قدرت رسیدن حزب اعتدال و توسعه در ترکیه، پ.ک.ک همچون کردهای ایران به فکر ایجاد دیوارهای امنیتی افتاد تا بیش از این مورد مصالحه دو کشور ایران و سوریه قرار نگیرد. پس از سرکوب و کشتار کردها در سال ٢٠٠٣ در قامیشلو، حزبی جدید(اتحادیه دمکراتیک کرد) در کردستان سوریه اعلام موجودیت کرد که همچون پژاک در کردستان ایران، اوجالان را رهبر معنوی خود می دانست و به نوعی خود را در چارچوب پ.ک.ک تعریف می کرد.
 
زمانیکه حزب اتحادیه دموکراتیک کرد سوریه، قدم به دنیای سیاست گذاشت تقریبا تمام شرایط لازم برای رشد آن آماده بود. امکانات مالی، تبلیغاتی، جذب اعضاء و دیگر مسائلی که می تواند برای هر حزبی راهگشا باشد. اگر پژاک تمام هم و غم خود را صرف این می کند که از لحاظ جذب اعضاء و مشروعیت از احزاب دمکرات و کومه له در کردستان ایران پیشی بگیرد، حزب اتحادیه دمکراتیک مملو از اعضایی است که سال ها در پ.ک.ک. آموزش دیده و توانایی لازم جهت سازماندهی جامعه کرد سوریه را دارند. اما احزاب قدیمی کردستان سوریه که در حال حاضر تعداد آنها به ١٢ حزب می رسد از لحاظ سازماندهی از قدرت لازم برخودار نیستند. بخشی از این عدم توانایی به نبود فضای لازمی برمی گردد، که حزب پ.ی.د در سال های طلایی حضور اوجالان در سوریه از آن برخودار بود.
 
در نتیجه مقایسه دنباله روی کردهای سوریه از کردهای عراق یا ترکیه می توان اینگونه بحث را به پایان رساند که اختلافی که بر سر کنفرانس کردهای سوریه در اربیل به وجود آمد، بیانگر این حقیقت است که جایگاه آینده کردهای این کشور در حالیکه فرصت ساختاری لازم جهت حل پرسش کرد در این کشور به وجود آمده در اربیل و قندیل (کوههایی که در حال حاضر پایگاههای اصلی پ.ک.ک در آن قرار دارد) رقم می خورد. از یک سو بارزانی از کردهای سوریه می خواهد که متحد شوند و در فکر آینده موقعیت خود باشند. از سویی دیگرحزب اتحادیه دمکراتیک کرد سوریه که به نظر اغلب ناظران بیشترین تاثیر و توان سازماندهی را در کردستان سوریه دارد، هیچگونه انعطافی از خود نشان نمی دهد و نمی خواهد که امکانات و توانایی های خود را با گروه های دیگرتقسیم کند. مشکلاتی که در راه کردهای سوریه قرار گرفته بیشتر به تقابل و کشمکشی برمی گردد که میان حکومت اقلیم کردستان که ساختار اصلی آن را دو حزب دمکرات و اتحادیه میهنی تشکیل می دهند و پ.ک.ک که خود را پیشرو ناسیونالیسم کرد در منطقه معرفی می کند، وجود دارد.
 
سقوط دولت اسد حداقل برای حزب دمکرات به رهبری بارزانی دستاوردهایی به همراه خواهد داشت. به ویژه آنکه پس از سقوط دولت بعثی عراق، احزاب کرد عراق و ترکیه دیگر نیاز مبرمی به دولت بعثی سوریه ندارند. اما در این میان سقوط دولت اسد ضربه بزرگی را متوجه پ.ک.ک خواهد کرد، که همچون جمهوری اسلامی ایران یکی از محورهای استراتژیک خود را از دست می دهد. پس می توان گفت که عدم گفتمان کردی مشترک در کردستان سوریه ریشه در اعمال نظرهای متفاوت حکومت اقلیم کردستان و پ.ک.ک. دارد. آینده کردهای سوریه بر سر یک دوراهی قرار دارد. دو راهی که یک راهش به شهر اربیل ختم می شود و راه دیگرش به کوه های قندیل.
 
برگرفته از: بی بی سی
 
فرستادن دیدگاه
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
تاکنون هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است !
    
 
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 13 فروردين 1403